ای با من و پنهان چو دل از دل سلامت می کنم
تو کعبه‌ای هر جا روم قصد مقامت می کنم

هر جا که هستی حاضری از دور در ما ناظری
شب خانه روشن می شود چون یاد نامت می کنم

مولوی

به اندازه‌ی تمام سال‌های بودن(او) و جستن(غیر او) و دیدن(غیر او) و ندیدن(او) به بیراهه رفته‌ام، تا ناکجای غربت،نابودم در جمع آشنایان غریب
حالم خوشست زمانی که با تو باشم
گفته‌ای چگونه ببینمت! اما پایی نمانده.اراده‌ایست در محاصره‌ی هوس‌های خاکی.

یا مرا از خود ببر آنجا که هستی یا بیا

+ یاد یار لذت بخش ترین قسمت این دنیاست


دریافت
توضیحات: خیلی شعر زیباییه.گوش بدید



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ارائه تمامی خدمات سمپاشی ۰۹۱۹۶۴۷۲۱۷۲ آکادمی اسکیت پرشین قم حالا حالاها بدون نام آموزش ریاضی و فیزیک aerospace-engineering-blog نیاز باکس MAhPa سرنوشت یک عشق نا متناسب راهکارهای موفقیت